پژوهشی در حیث التفاتی برنتانو و تطبیق آن با نظریه اضافه فخر رازی

Authors

ملیحه زختاره

دانشجوی کارشناسی ارشد‎ ‎فلسفه غرب دانشگاه فردوسی مشهد علی حقی

استادیار گروه الهیات دانشگاه فردوسی مشهد

abstract

این مقاله به مقایسه آراء فیلسوف غربی فرانتس برنتانو و فیلسوف، متکلم شرق، امام فخر رازی درباب ادراک می پردازد. هر یک از این دو فیلسوف نظرات عمیقی در باب ماهیت ادراک عرضه کرده اند که بررسی تطبیقی آنها می تواند در فهم عمیق تر دیدگاه­های هر یک از دو منشا اثر قرار گیرد. هدف این مقاله، روشن کردن شباهت ها و تفاوت های موجود در دیدگاه های آنان درباره این پرسش هاست که ادراک بشر به طور کلی تا چه اندازه با واقعیت انطباق دارد؟ آیا انسان واقعا می تواند به خارج علم داشته باشد؟آیا علم او صرفا به معنی امری ذهنی است؟آیا اشیای خارجی با همان ماهیت بیرونی به ذهن می آیند؟ واینکه انسان چگونه به ممتنعات علم کسب می کند؟ این دو فیلسوف در مباحث مهمی، نظیر علم و ادراک، وجود ذهنی، ادراک ممتنعات، اضافه عالم و معلوم دارای نظرات عمیقی هستند که در این مقاله به روش تطبیقی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

بررسی نظریه حیث التفاتی ذهن در ارای ابن سینا و برنتانو

نظریّه ی "حیث التفاتی" یکی از مهمترین مسائل در حوزه ی موضوع علم و کیفیت علم می باشد گرچه این واژه به صورت صریح در آثار فیلسوفانی چون ارسطو و ابن سینا نیامده است امّا بی گمان یکی از اساسی ترین موضوعات مطرح شده در تفکّرات آن هاست. اگرچه ابن سینا به طور مستقیم به واژه ی حیث التفاتی در آثارش اشاره نکرده است امّا در مباحث جدی و مهمّی از جمله در مبحث ادراک وهمی، آگاهی و همچنین علم عنایی خداوند به موجودات...

حیث التفاتی ادراک از نگاه برنتانو و ملاصدرا

چکیده : آیا مدرِک بودن انسان از آن روست که او نفسی مجرّد از مادّه دارد؟ ادراک که یکی از صفات یا افعال برجسته انسان است با صفاتی که اجسام مادّی به آن متصف می شوند چه تفاوتی دارد؟ به نظر ملاصدرا و جمهور فیلسوفان اسلامی قوام ادراک به آن است که مدرِک نفسی مجرد از ماده داشته باشد و تمایز ادراک از غیر ادراک به همین ویژگی است. از این رو موجودات مادی به دلیل مادی بودن قادر به ادراک نیستند و انسان به دلیل...

15 صفحه اول

نقد فخر رازی بر نظریه عقول مشائیان

فیلسوفان مشائی عموماً نظریه‌ای را در باب عالم موجودات مجرد تام (عقول) پرورش داده‌اند که می‌توان آن را «نظریه عقول» نامید. آنان در تبیین نحوه صدور عقول، به قاعده مشهور «الواحد» متوسل شده‌اند که بر اساس آن، از علت واحد، تنها معلول واحد صادر می‌شود و صدور کثیر از واحد ممتنع است. از سوی دیگر در فلسفه مشائی تحت تأثیر کیهان‌شناسی کهن، تناظر عددی میان تعداد عقول با تعداد افلاک نه‌گانه برقرار می‌شود و ب...

full text

My Resources

Save resource for easier access later


Journal title:
الهیات تطبیقی

جلد ۱، شماره ۴، صفحات ۳۹-۵۲

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023